اشارت رفت که آنچه ثابت و غیر قابل خدشه است و اساس کار دین، و آئین است قرآن مجید میباشد و ناچار مسلمانان باید به آن اهمیت میدادند و آیات و کلمات آن را بدرستی درمییافتند و با دقت کامل احکام و فرمان- های آن را بررسی میکردند تا بتوانند نیازمندیهای اخلاقی و عبادی و اجتماعی خود را از آن بیرون آورده عمل کنند و این کار نیاز بغنوان ادب عربی داشت.
بنابراین،فنون ادب،یعنی:لغت،اشتقاق،نحو و صرف،معانی و بیان،مورد توجه قرار گرفت،بدنبال آن،علوم فقه،حدیث و بتدریج علم اصول پدید آمد بنای کار معانی و بیان مضافا بر جنبههای معنوی و تعیین ضابطه و قاعده برای درک درست مفاهیم قرآن جنبههای معنوی و تعیین ضابطه و قاعده برای درک درست مفاهیم قرآن جنبههای اعجازی قرآن بوده است که فرماید:
ان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فأتوا بسورة من مثله
که آیة تحدی گویند.پس معانی و بیان را وضع کردهاند که جهات بلاغی و اعجاز قرآن را باضافه فصاحت آن در موارد مختلف بیان کنند در علم معانی و بیان هم جنبههای لفظی و جملهبندی قرآن مورد بحث قرار میگیرد.
از نظر کلمات و جملات و هم جنبههای معنوی آن،از جهت بلاغت قرآن،مثلا آیه:
و لکم فی القصاص حیواة یا أولی الالباب
از دو جهت مورد بحث قرار میگیرد:یکی از جهت فصاحت و ترکیب آیه و دیگری از جهت بلاغی و افاده معنی و اینکه این آیه بلیغتر و فصیحتر است از جملهء معروفی که گفتهاند:«القتل انقی للقتل»و علم قرائت قرآن و احکام یعنی فقه بوجود آمد و چنانکه خواهیم گفت یکی از علوم مهمی که در عالم اسلام از برکت و بدنبال قرآن بوجود آمده علم کلام است.
نیازمندی مسلمانان به فهم و درک قرآن و توضیح مطالب آن،اساس کنجکاویهای آنان درباره آن شده است و چنانکه محققان گفتهاند تماسی که مسلمانان در قرن اول با ملتهای دیگر داشتند بسیاری از مسائل تازهء پدید آورد که مایه تفکر در تمام شئون آنها گردید.
در باب علم حدیث اعتقاد بر این است که علم حدیث شریفترین علوم است. در اواسط قرن دوم،احادیث که عبارت از گفتار و کردار پیغمبر است همه ثبت شد و در این بین احادیث بسیاری،نیز حمل گردید چنانکه گویند: ابن ابی الموجا در حدود چهار هزار حدیث جعل کرده است و همینطور ابی هریرهء معروف احادیث بسیاری جعل کرد.
و اصولا علم حدیث از همین جا سرچشمه میگیرد،متدرجا کتب احادیث مانند کافی محمد بن یعقوب کلینی کتب دیگر و صحاحست اهل سنت و جماعت پدید آمد این کتب مجموعه اخبار نبوی را که بنظر این دانشمندان صحیح و قطعیة الصدور آمده است.در فقه شیعه مدار کار،کتاب کافی کلینی،سپس من لا یحضره الفقیه ابن بابویه،وافی فیض و کتب دیگری از متقدمان و وسائل الشیعه از متأخران است.
از ششهزار یا بیشتر آیات قرآنی،در حدود دویست آیه است که آیات الاحکام نامند که اغلب در سورهء دوم و چهارم قرآن است.
این نصوص،یعنی آیات قرآنی و بعضی از اخبار همهء موارد حقوقی و جنائی و سیاسی را بصورت اصول و کلیات بیان کرده است.
البته میدانیم که باستناد آنچه گفته شد یعنی اینکه اخبار و روایات قطعیة الصدور وافی باحکام نیست و مسائلی دیگر موجب شده است که اجماع و عقل نیز به مستندات احکام شرعی افزوده گردیده و در روش فقاهی اهل سنت و جماعت قیاس نیز معتبر شناخته شود و احیانا بجای عقل،در فقه جعفری،آنان قیاس را ملاک کار قرار بدهند و در باب قیاس باید گفت که ابو حنیفه نعمان بن ثابت پیشوای مکتب عراق زیادتر از مذاهب دیگر بدان توجه کرده است بطوریکه از روش کار او، بدست میآید،ولی از لحاظ دوری از منبع وحی یعنی مدینه،بیشتر متوجه قیاس شده است و به اخبار کمتر اعتماد کرده و برخلاف مالک ابن انس پیشوای مکتب مدینه(97-179)که در مرکز وحی زندگی میکرد باخبار و احادیث اعتماد زیادتری داشت کتاب الموطاعمالک از قدیمترین کتب حدیث است که شامل یکهزار و هفتصد حدیث تشریعی است مابین این دو مکتب مدینه و عراق مکتب سومی پدید آمد بنام مذهب شافعی به پیشوائی محمد بن ادریس شافعی 150 ه ق،وی شاگرد مالک بود پس از مذهب شافعی مکتب فقهی دیگر بریاست احمد بن حنبل بوجود آمد این شخص از شاگردان شافعی است وی توجه زیادی باجماع داشت لکن مهمترین مذهب فقهی که در تمام شئون اخلاقی و عبادی و اجتماعی بحث میکند مکتب جعفری است به پیشوائی امام جعفر صادق علیه- السلام مکتب حضرت صادق از جهات فقهی و از این جهت که امام و از دودمان حضرت رسول اکرم(ص)است در متن دین اسلام تربیت شده است از همه مکتبهای دیگر قویتر است خود بسیاری از مشکلات قرآن را تفسیر کرده و اصول احکام و قواعد آن را استخراج کرده است.حوزه درس او از تمام حوزههای دیگر گرمتر و شاگردان مکتبش بر سایر جویندگان فقه و حدیث مزیت و برتری خاصی داشتند.بحث در حقانیت و امامت وی اکنون از عهده این مقاله خارج است بطور خلاصه باید گفت علوم ادبی،مانند نحو،صرف، اشتغاق،لغت،معانی و بیان،فقه،حدیث و اصول،همه بدنبال قرآن بوجود آمده است.
اصول فقه یکی از علوم مستحدثه است و بطور قطع درصدر اسلام وجود نداشته است و بمجموعه قواعد مستخرجهء از آیات و اخبار گویند،که در هنگام استنباط احکام شرعی از مستندات و ادله مخصوص،مانند قرآن و اخبار و اجماع و عقل بکار آید.
دانشمندان اسلام در هنگام بحث و تحقیق در مسائل فقهی و دینی به آیات و اخباری برخوردند که از لحاظ دلالت بر احکام یا مجمل بوده،یا متشابه،یا عام،یا خاص،یا مطلق،یا مقید و نیز به مواردی برخورد کردند که دلیل شرعی صریحی برای حکم و بیان آن نبود و بدین جهت ناچار شدند که اولا برای استنباط مواردی که نص بر آن،وجود نداشت و ثانیا برای تعیین تکلیف عمومات،مجملات و ناسخ و منسوخ و جز آنها قواعدی مقرر دارند و در آن قواعد حدود و ارزش هریک از اخبار و آیات را معین کنند و بر این اساس،قواعدی نهادند بنام اصول فقه،پس اصول فقه مجموعه قواعدی است که در طریق استنباط احکام شرعیه بکار آید.
در اصول فقه،روش قدما بر این بوده است که ابتداء الفاظ را مورد بحث قرار دهند از لحاظ دلالت بر معنی تا بدین وسیله تکلیف الفاظ و عبارات آیات و روایات را نخست معین کنند و سپس به جنبههای معنوی آن بپردازند.
و بدینطریق ابتدا بحث در این کردهاند که الفاظ یا مقایسه با معنی، جزئی یا کلی است و کلی هم،یا متواطی است و یا مشلک است.(رجوع شود به کتاب معالم الاصول)و گفتهاند هرگاه الفاظ و معانی متکثر باشد متباییناند و اگر الفاظ متکثر باشد و معنی یکی مترادف نامند و اگر معانی متکثر باشد
و یک لفظ همه آنها را افاده کند مشترک نامند و هرگاه آن لفظ در یکی از معانی بالاصاله بکار برده شده باشد و موضوع برای آن باشد و در معانی دیگر بالتبع و بسبب یکی از روابط و علاقات بکار برده شود،حقیقت و مجاز نامیده میشود و هرگاه در یکی از معانی غلبه یافته باشد منقول خواهد بود.
منقول هم یا عرفی،یا لغوی و یا شرعی است بدین طریق یکدسته از اصطلاحات و لغات منقول شناخته میشوند که از معانی اصلی خود خلع شدهاند و در معانی دیگر بکار رفتهاند و بحثی جالب بوجود میآورد در باب حقیقة لغویه،عرفیه و شرعیه.
در باب حقیقة شرعیه اختلاف میشود مانند الفاظ:صلواة،صوم و زکوة و جز اینها که معانی لغوی آنها در شریعت منظور نیست پس از بحث در نوع استعمال الفاظ قرآن و احادیث،بحث در امر و نهی میشود تا تکلیف اوامر و نواهی اخبار بدرستی روشن شود.
بحث امر و نهی بدین طریق آغاز میشود که آیا اوامر حقیقت در وجوبند یا حقیقت در ندب و یا اصولا حقیقت در قدر مشترک بین آن دو که همان طلب باشد نهایت طلب و خواست دو فرد دارد یکی وجوب و دیگری استحباب.
و این بحث،از اینجا ناشی میشود که بعضی از اوامر قرآنی بطور قطع،دلالت بر وجوب و خواست حتمی دارد مانند:
و اذ قلنا للملائکة استجد و الادم فسجد و االا ابلیس ابی و استکبر
و آیات
اقیموا الصلوة و آتو الزکوة
و
اعدلو اهو اقرب للتقوی
البته مستند استدلال بر وجوب مفاد امر،این آیات نیست.زیرا پس از اثبات اینکه امر دلالت بر وجوب میکند از این آیات،وجوب فهمیده میشود بلکه مستند آنها یکی آیهء اول است و دیگر خطاب باینکه
ما منعک الاستجد اذ امرتک
و دیگر
فلیحذر الذین یخالفون عن امرءان تصیبم فتنة اویصیبهم عذاب الیم
و دیگر در مقام مذمت گوید:
و اذا قیل لهم ارکعو الا یرکعون
سپس بحث در تکرار و مرهء امر میشود باین معنی:آیا اوامر قرآن و اخبار دلالت بر مره میکند و یا تکرار و این بحث از اینجا ناشی میشود که بعضی از احکام مانند نماز و روزه باید تکرار شود و بعضی دیگر یکبار کافی است نظیر حج.سپس بحث در فور و تراخی میشود بر این اصل که آیا مفاد امر را باید فورا انجام داد یا میتوان تأخیر انداخت و در موقع دیگر انجام داد از ثمرات این بحث مسائلی است که بطور دقیق بررسی شده است مانند واجب موصع و مضیق،واجب عینی،کفائی،تعیین و تخییری و غیر اینها. و بحث در مقدمات واجب و حرام نیز بمیان میآید در باب نواحی قرآن نیز همین مباحث پیش میآید باضافه بحث در اجتماع امر و نهی،که موردی خاص،از جهتی مأموریه و از جهتی منهی عنه باشد مانند نماز در مکان غصبی.
بحث در این مورد پیش میآید بر این اساس که،آیا معلق کردن امر و یا مطلق حکم بر شرط دلالت بر نفی حکم میکند در آن هنگام که شرط منتفی شود بعبارت دیگر مفهوم خطاب حجت است یا نه و آن حکمی است که از کلام فهمیده میشود التزاما و بالتبع نه بالاصاله،در مقابل منطوق خطاب مانند مفهوم از آیه
و لا تقل لهما اف
که دارای دو حکم است:یکی صریح و منطوق و دیگر بالتبع و مفهوم،گفتار تحقیقی اینست که آوردن شرط و وصف حکمتی دارد و آن وجود مفهوم است و الا لازم آید که شرط و وصف لغو باشد چنانکه
من استطاع الیه سبیلا
در آیه حج دلالت دارد بر اینکه حج واجب است بر آنانکه استطاعت مالی دارند و بر آنان ندارند زیارت خانهء خدا واجب نیست.
و بحث دیگر:اینکه تقیید حکم بر غایت آیا دلالت دارد که مابعد غایت مخالف با ماقبل آنست یا نه؟
تحقیق،این است که دلالت دارد.مثلا اگر گفته شود«صوموا الی اللیل»مسلم دلالت دارد که در مابعد آن یعنی شب واجب روزه نیست چنانکه در قرآن است
اتموا الصیام الی اللیل
و همینطور است روایت«فی السائمة زکوة»که در حیوان غیر سائمة زکوة واجب نیست البته این امر داخل در مفهوم وصف است.
و آیا اصولا امر به فعل مشروط جایز است اگرچه آن شرط محال باشد و یا عدم آن مسلم باشد،در آینده یا نه؟و این بحث مربوط به داستان ابراهیم خلیل است که خداوند،امر بذبح اسماعیل فرمودند در حال که میدانست،این امر تحقق پیدا نخواهد کرد،در این مورد عدهای گویند جانر است در صورتی که در مقام امتحان باشد و حدود ایمان او را بخواهد بیازماید چنانکه فرمودند:
فنادنیا ان یا ابراهیم قد صدقت الرؤیا
بحث دیگر اینکه هرگاه مدلول امر منسوخ شود و از وجوب ساقط گردد آیا جواز آن همچنان باقی میماند یا نه.بحث دیگر در صیغ عموم است و اینکه چه کلمات و چیزهائی در زبان عرب دلالت بر عموم میکند.
بحث در اینکه آیا خطابات مشافههء مانند
یا ایها الناس
و یا
ایها الذین آمنوا
آیا شامل غائبین و بلکه معدومین هم میشود یا نه؟و تحقیق این معنی که چون احکام قرآن جنبه عمومیت دارد اینگونه خطابات تنها متوجه حاضرین نیست و بلکه عام است و شامل غائبین و بلکه معدومین در حال خطاب هم میشود و بحث در اینکه عمومات را تا چه اندازه میتوان مخصص کرد، آیا تا موقعی که حتی یک فرد یا دو فرد هم بیشتر تحت عموم نماند میتوان مخصص کرد یا نه؟و دیگر اینکه اگر عامی گفته شود و مراد از آن خاص باشد آیا مجاز است یا حقیقت؟و آیا قبل از تحقیق و تفحص از وجود مخصص می- توان بعام استدلال کرد و آن را مورد عمل قرار داد یا نه؟و یا چون اغلب،یا تمام عمومات تخصیص خوردهاند،حتما نخست باید از وجود مخصص تحقیق کرد و سپس بدان عمل کرد.(ناتمام)